در اقتصاد ایران امروز، کمتر واژهای را میتوان یافت که به اندازه “تورم” بر زندگی روزمره مردم اثر گذاشته باشد. وقتی قیمت یک کیلو برنج از 40 هزار تومان به 120 هزار تومان میرسد، وقتی اجاره خانهها هر سال بیش از 30 درصد افزایش پیدا میکند و وقتی یک گوشی موبایل که تا چند ماه پیش 8 میلیون تومان بود حالا به 14 میلیون تومان رسیده است، همه اینها نشانههایی از پدیدهای به نام تورم هستند. در این مقاله به زبان ساده میگوییم تورم چیست، چطور به وجود میآید و چه تأثیری بر زندگی ما میگذارد.
تورم چیست؟ به زبان ساده
تورم به معنای افزایش مداوم قیمتها در بازار است. زمانی که همه ما میبینیم کالاها و خدمات روز به روز گرانتر میشوند و پولی که در جیب داریم، دیگر به اندازه قبل نمیتواند نیازهای ما را برآورده کند، با پدیده تورم روبرو شدهایم. به زبان ساده، تورم قدرت خرید پول را کم میکند و باعث میشود هر چه زمان میگذرد، با همان مقدار پول، کالاها و خدمات کمتری بتوانیم بخریم.
وقتی به سوپرمارکت محله میرویم و میبینیم قیمتها نسبت به ماه گذشته تغییر کرده، یا هنگامی که برای خرید لباس به بازار میرویم و متوجه میشویم قیمتها نسبت به سال قبل بالاتر رفته، در واقع تورم خودش را نشان داده است. تورم مانند موجی تمام اقتصاد را در بر میگیرد و قیمتها را بالا میبرد. درست است که حقوقها هم ممکن است افزایش پیدا کنند، اما معمولا این افزایش به اندازه تورم نیست و قدرت خرید مردم کم میشود.
برای درک بهتر این موضوع، یک خانواده را در نظر بگیریم که پارسال با یک میلیون تومان میتوانست خرید هفتگی خود را انجام دهد. حالا همان خانواده باید برای خرید همان اقلام، یک میلیون و دویست هزار تومان بپردازد. این افزایش قیمت 20 درصدی، همان تورم است. به عبارت دیگر، ارزش یک میلیون تومان در طول یک سال 20 درصد کاهش پیدا کرده است و دیگر نمیتواند همان مقدار کالا را خریداری کند.
تورم چگونه شکل میگیرد؟
تورم اغلب زمانی شکل میگیرد که پول زیادی در جامعه در گردش باشد، اما کالا و خدمات به اندازه کافی وجود نداشته باشد. وقتی پول در دست مردم زیاد میشود و همه میخواهند کالا بخرند، اما فروشگاهها کالای کافی ندارند، قیمتها شروع به بالا رفتن میکند.
این وضعیت درست شبیه زمانی است که در یک رستوران شلوغ، تعداد غذاها از تعداد مشتریها کمتر باشد. در این حالت، مشتریها حاضر میشوند برای به دست آوردن غذا، پول بیشتری بپردازند و همین موضوع باعث افزایش قیمتها میشود.
عامل دیگری که به تورم دامن میزند، افزایش هزینههای تولید است. وقتی قیمت مواد اولیه کارخانهها بالا میرود یا دستمزد کارگران افزایش پیدا میکند، تولیدکنندگان ناچارند قیمت محصولات خود را بالا ببرند تا ضرر نکنند. این افزایش قیمت زنجیرهوار عمل میکند. برای نمونه، وقتی قیمت آرد بالا میرود، نانواییها قیمت نان را افزایش میدهند، رستورانها هم قیمت غذاهایشان را بالا میبرند و به این ترتیب، موج گرانی همه جا را در بر میگیرد.
علت تورم چیست؟
تورم در اقتصاد سه دلیل اصلی دارد که هر کدام به نوعی قیمتها را بالا میبرند. به این سه عامل فشار هزینه، فشار تقاضا و انتظارات تورمی میگویند.
فشار هزینه
وقتی هزینههای تولید بالا میرود، قیمت محصولات نهایی هم افزایش پیدا میکند. فرض کنید صاحب یک کارگاه تولید کفش هستید. اگر قیمت چرم 30 درصد گران شود، هزینه برق کارگاه 20 درصد بالا برود و دستمزد کارگران هم 25 درصد افزایش پیدا کند، نمیتوانید کفش را با همان قیمت قبلی بفروشید.
این جاست که مجبور میشوید قیمت کفش را بالا ببرید تا ضرر نکنید. حالا این افزایش قیمت روی بقیه کسبوکارها هم اثر میگذارد، چون آنها هم باید کفش را گرانتر بخرند.
فشار تقاضا
گاهی مردم پول بیشتری برای خرید دارند، اما کالا به اندازه کافی در بازار نیست. نمونهاش را در بازار خودرو دیدهایم. وقتی دولت به همه کارمندان وام خودرو میدهد، تعداد زیادی از مردم پول دارند و میخواهند خودرو بخرند. اما تعداد خودروهای موجود محدود است.
نتیجه چه میشود؟ قیمت خودرو بالا میرود، چون خریدار زیاد است و خودرو کم. این شبیه زمانی است که در صف نانوایی، نان کم است و مشتری زیاد؛ قیمت بالا میرود چون همه میخواهند نان بخرند.
انتظارات تورمی
این پدیده جالب را در بازار میوه شب عید دیدهایم. وقتی مردم میشنوند قرار است قیمت پرتقال و سیب گران شود، همه هجوم میبرند به میوهفروشیها تا میوه شب عید را زودتر بخرند. این هجوم خریداران باعث میشود که میوهفروشها قیمتها را بالا ببرند. حتی اگر قرار نبود میوه گران شود، همین ترس از گرانی و هجوم مردم برای خرید، باعث گران شدن میوه میشود.
این سه عامل معمولاً مانند حلقههای یک زنجیر به هم متصل هستند. مثلاً در بازار مسکن، وقتی قیمت مصالح ساختمانی بالا میرود (فشار هزینه)، مردم نگران میشوند خانه گرانتر شود و سریع برای خرید خانه اقدام میکنند (انتظارات تورمی). حالا که متقاضی خرید خانه زیاد شده، فروشندهها قیمتها را بالاتر میبرند (فشار تقاضا)، و این چرخه همینطور ادامه پیدا میکند.
علت تورم در ایران چیست؟
افزایش نقدینگی (چاپ پول)
نقدینگی یعنی میزان پولی که در دست مردم و در گردش است. وقتی این پول زیاد میشود اما میزان کالا و خدمات در جامعه افزایش پیدا نمیکند، قیمتها بالا میرود. این درست مثل زمانی است که در یک روستا 100 رأس گوسفند وجود دارد و قیمت هر گوسفند 10 میلیون تومان است.
حالا تصور کنید پول مردم روستا دو برابر شود، یعنی همه پول بیشتری برای خرید گوسفند دارند، اما تعداد گوسفندها همان 100 رأس باقی مانده است. در این حالت، چون همه میخواهند گوسفند بخرند و پول کافی هم دارند، قیمت هر گوسفند به 20 میلیون تومان میرسد. این یعنی با دو برابر شدن پول، قیمتها هم دو برابر شده است.
کسری بودجه دولت
کسری بودجه یعنی دولت بیشتر از درآمدش خرج میکند. فرض کنید دولت ماهانه 100 هزار میلیارد تومان درآمد دارد، اما هزینههایش 120 هزار میلیارد تومان است. این 20 هزار میلیارد تومان کسری را باید از جایی تأمین کند.
در این شرایط، دولت معمولاً از بانک مرکزی پول قرض میکند. این کار مثل این است که پول جدید چاپ و وارد جامعه شود. وقتی این پول جدید به جامعه میآید، درست مثل مثال گوسفندها، چون کالا و خدمات به همان اندازه زیاد نشده، قیمتها افزایش پیدا میکند.
مشکلات ساختاری اقتصاد
اقتصاد ایران مانند ساختمانی است که پایههای آن را نامتوازن ساختاند. بخشهای مختلف اقتصاد ما مثل کشاورزی، صنعت و خدمات به طور یکسان رشد نکردهاند. برای مثال، در بخش کشاورزی، اگر نیاز کشور سالانه 15 میلیون تن گندم باشد، اما به دلیل مشکلات آبیاری و خشکسالی فقط 12 میلیون تن تولید کنیم، مجبور میشویم 3 میلیون تن را از خارج وارد کنیم که این وابستگی به واردات، قیمتها را بالا میبرد.
وابستگی شدید به درآمد نفت هم یکی دیگر از این مشکلات ساختاری است. وقتی 80 درصد درآمد دولت از فروش نفت باشد، کوچکترین نوسان در بازار نفت، کل اقتصاد را تحت تأثیر قرار میدهد و قیمتها را بالا و پایین میکند.
گرانی کالاهای وارداتی
وقتی قیمت دلار بالا میرود، کالاهایی که از خارج وارد میکنیم گرانتر میشوند. فرض کنید یک گوشی موبایل که قبلاً 200 دلار بود و با دلار 40 هزار تومانی، 8 میلیون تومان میشد، حالا با دلار 70 هزار تومانی به 14 میلیون تومان رسیده است. این افزایش قیمت روی همه کالاهای وارداتی اثر میگذارد.
حتی کالاهایی که در داخل تولید میشوند هم از این موضوع تأثیر میگیرند. چون بسیاری از قطعات و مواد اولیه کارخانهها وارداتی هستند. مثلاً اگر قیمت مواد اولیه یک کارخانه لبنیات 30 درصد بالا برود، قیمت شیر و ماست هم حداقل 30 درصد افزایش پیدا میکند.
تأثیر نوسانات نفتی
اقتصاد ایران به درآمد نفت وابسته است و هر تغییری در بازار نفت، روی قیمتها اثر میگذارد. برای نمونه، اگر قیمت هر بشکه نفت از 100 دلار به 50 دلار برسد، درآمد دولت نصف میشود. اما هزینههای دولت که همان حقوق کارمندان، یارانهها و پروژههای عمرانی است، کم نمیشود.
در این شرایط، دولت برای جبران کمبود درآمد، یا باید از بانک مرکزی قرض کند که به افزایش نقدینگی و تورم منجر میشود، یا مجبور است قیمت دلار را بالا ببرد تا با دلارهای کمتر، همان مقدار ریال قبلی را به دست آورد.
نرخ تورم چیست و چگونه محاسبهاش میکنند؟
نرخ تورم عددی است که نشان میدهد قدرت خرید پول ما چقدر کم شده و قیمتها چقدر بالا رفته است. این عدد به ما میگوید اگر قبلاً با صد هزار تومان میتوانستیم یک سبد کالا بخریم، حالا باید چقدر بیشتر پول بدهیم تا همان کالاها را بخریم.
به عبارت دیگر، نرخ تورم درصد افزایش قیمتها را در یک دوره زمانی مشخص، معمولاً یک سال، نشان میدهد.
برای نمونه، وقتی بانک مرکزی اعلام میکند نرخ تورم ۴۰ درصد است، یعنی آن سبد کالایی که پارسال صد هزار تومان قیمت داشت، امسال ۱۴۰ هزار تومان شده است. بانک مرکزی برای محاسبه نرخ تورم یک سبد کالا و خدمات را در نظر میگیرد که شامل همه چیزهایی است که مردم روزانه میخرند یا استفاده میکنند؛ از نان و برنج گرفته تا هزینه اجاره خانه، تعمیر ماشین و آرایشگاه.
بعد قیمت این سبد را هر ماه اندازه میگیرد و با ماه قبل یا سال قبل مقایسه میکند. اگر قیمت این سبد کالا نسبت به قبل ۲۰ درصد بالا رفته باشد، میگویند نرخ تورم ۲۰ درصد است. به این شکل میتوانیم بفهمیم که قدرت خرید پولمان چقدر کم شده و برای خرید همان کالاها و خدمات، چقدر باید پول بیشتری بپردازیم.
نحوه محاسبه نرخ تورم
بانک مرکزی برای محاسبه نرخ تورم از این فرمول ساده استفاده میکند:
بیایید این فرمول را با یک مثال ساده بررسی کنیم. فرض کنید شاخص قیمتها در شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۲۰۱.۷ و در شهریور ۱۴۰۱ برابر با ۱۴۴.۶ بوده است. حالا محاسبه را انجام میدهیم:
- ابتدا تفاضل شاخصها را محاسبه میکنیم: 57.1 = ۱۴۴.۶ – ۲۰۱.۷
- عدد به دست آمده را بر شاخص سال قبل تقسیم میکنیم: ۰.۳۹ = ۱۴۴.۶ ÷ ۵۷.۱
- حاصل را در ۱۰۰ ضرب میکنیم: 39= 100 × 0.39
یعنی نرخ تورم در این دوره ۳۹ درصد بوده است. به زبان سادهتر، کالایی که سال گذشته ۱۰۰ هزار تومان قیمت داشته، امسال ۱۳۹ هزار تومان شده است.
پیامدهای ایجاد تورم چیست؟
تورم آثار گستردهای بر زندگی مردم میگذارد:
- کاهش کیفیت زندگی: قیمت مواد غذایی، پوشاک، حمل و نقل و خدمات پزشکی بالا میرود و مردم با همان درآمد قبلی باید هزینههای بیشتری بپردازند. این موضوع مستقیما روی کیفیت زندگی خانوادهها اثر میگذارد.
- افزایش شکاف طبقاتی: تورم فاصله بین فقیر و غنی را بیشتر میکند. قیمت کالاهای اساسی مثل نان، برنج و لبنیات بیشتر از کالاهای لوکس افزایش پیدا میکند و این موضوع فشار بیشتری به خانوادههای کمدرآمد وارد میکند.
- بینظمی در قیمتهای نسبی: قیمت همه چیز به یک اندازه بالا نمیرود. برای مثال، ممکن است قیمت مسکن ۵۰ درصد، طلا ۴۰ درصد و خودرو ۳۰ درصد افزایش پیدا کند. این تفاوت در افزایش قیمتها، برنامهریزی را برای مردم سخت میکند.
- مشکل در تصمیمگیری اقتصادی: وقتی کسی نمیداند قیمتها چقدر بالا میرود، نمیتواند برای پسانداز و سرمایهگذاری تصمیم درست بگیرد. کسبوکارها هم نمیتوانند برای آینده برنامهریزی کنند.
- بیاعتمادی به نظام بانکی: مردم وقتی میبینند ارزش پولشان در بانک هر روز کمتر میشود، به بانکها بیاعتماد میشوند و ترجیح میدهند پولشان را به طلا و ارز تبدیل کنند.
- ناآرامیهای اجتماعی: وقتی مردم نمیتوانند هزینههای زندگیشان را تأمین کنند، نارضایتی اجتماعی افزایش پیدا میکند و ممکن است به ناآرامیهای سیاسی منجر شود.
انواع تورم کدامند؟
برای فهم بهتر تورم و تأثیر آن بر اقتصاد و زندگی مردم، باید انواع مختلف آن را بشناسیم و بدانیم هر کدام چطور به وجود میآیند و چه اثراتی میگذارند.
تورم خزنده
تورم خزنده، آرامترین نوع تورم است که در آن قیمتها سالانه فقط 2 تا 3 درصد بالا میرود. این نوع تورم را در کشورهای پیشرفته میبینیم و اتفاقاً برای اقتصاد مفید هم هست. برای مثال، اگر یک کالا امسال 100 هزار تومان قیمت داشته باشد، سال بعد نهایتاً 103 هزار تومان میشود.
این نوع تورم به اقتصاد کمک میکند، چون مردم میدانند قیمتها کمی بالا میرود و برای همین با برنامه خرید میکنند. مثلاً اگر کسی میداند قیمت لباس سال آینده 3 درصد بالا میرود، ترجیح میدهد همین امسال خرید کند و این باعث رونق بازار میشود.
تورم رونده
در تورم رونده، قیمتها سالانه بین 3 تا 10 درصد افزایش پیدا میکند. این تورم کمی نگرانکننده است، چون قدرت خرید مردم را آرام آرام کم میکند. مثلاً اگر امسال یک یخچال 10 میلیون تومان باشد، سال بعد ممکن است به 11 میلیون تومان برسد.
در این شرایط، مردم سعی میکنند زودتر خرید کنند تا مجبور نشوند بعداً پول بیشتری بپردازند. مثلاً کسی که میخواهد لوازم خانگی بخرد، ترجیح میدهد همین الان خرید کند تا قیمتها بالاتر نرفته است.
تورم سواره
تورم سواره وضعیت خطرناکی است که در آن قیمتها بیش از 10 درصد در سال بالا میرود. این تورم قدرت خرید مردم را به شدت کاهش میدهد. برای مثال، اگر امروز یک خانه 1 میلیارد تومان باشد، سال بعد ممکن است به 1.2 میلیارد تومان برسد.
در این شرایط، مردم پولهایشان را سریع خرج کرده یا به طلا و ارز تبدیل میکنند، چون میدانند اگر پول را نگه دارند، ارزشش را از دست میدهد. این وضعیت به اقتصاد کشور آسیب میزند.
ابرتورم
ابرتورم وحشتناکترین نوع تورم است که در آن قیمتها در عرض یک ماه بیش از 50 درصد افزایش پیدا میکند. برای درک این موضوع، تصور کنید کالایی که اول ماه 1 میلیون تومان بوده، آخر ماه به 1.5 میلیون تومان رسیده است.
این نوع تورم معمولاً در زمان جنگ یا بحرانهای شدید اقتصادی اتفاق میافتد. در این شرایط، پول آنقدر بیارزش میشود که مردم ترجیح میدهند کالاهایشان را با کالای دیگر معاوضه کنند تا اینکه پول بگیرند. مثل اتفاقی که در ونزوئلا افتاد و مردم برای خرید نان باید چندین کیف پول با خود میبردند.
چگونه تورم را کنترل کنیم؟ 7 راه حل فرار از تورم در ایران
خوشبختانه راههای مختلفی برای مقابله با تورم و حفظ ارزش داراییها وجود دارد که با شناخت و بهکارگیری آنها میتوانیم از اثرات منفی تورم در امان بمانیم.
کنترل قیمتهای دولتی
دولت بخش بزرگی از خدمات روزمره مردم را تأمین میکند. وقتی دولت قیمت خدماتی مثل برق، آب، گاز و حمل و نقل عمومی را ثابت نگه میدارد، روی قیمت سایر کالاها و خدمات هم تأثیر میگذارد. مثلاً وقتی قیمت گاز ثابت بماند، کارخانهداری که از گاز برای تولید استفاده میکند، مجبور نیست قیمت محصولاتش را بالا ببرد.
برای درک بهتر این موضوع، یک نانوایی را در نظر بگیرید. اگر قیمت آب، برق و گاز که نانوا برای پخت نان استفاده میکند ثابت بماند، او میتواند قیمت نان را هم ثابت نگه دارد. همین اتفاق در مورد اتوبوس و مترو هم صادق است. وقتی هزینه رفت و آمد مردم ثابت بماند، کارگران و کارمندان میتوانند با حقوق ثابت زندگی کنند.
فعال کردن بورس
بورس یک بازار بزرگ است که مردم میتوانند در آن سهام شرکتها را بخرند و بفروشند. وقتی بورس رونق دارد، مردم به جای اینکه پولشان را صرف خرید طلا، دلار یا خودرو کنند، آن را در بورس سرمایهگذاری میکنند. این کار کمک میکند که فشار برای خرید طلا و ارز کم شود و قیمتها در این بازارها بالا نرود.
مثلاً فرض کنید شما 100 میلیون تومان پسانداز دارید. اگر بورس جذاب باشد، به جای اینکه با این پول دلار بخرید، سهام شرکتهای خوب را میخرید. وقتی افراد زیادی این کار را انجام دهند، تقاضا برای دلار کم میشود و قیمتش پایین میآید. از طرفی، پولی که در بورس است به تولید کمک میکند و این برای اقتصاد مفید است.
حمایت از بخش خصوصی
وقتی دولت کوچکتر میشود و کارها را به مردم میسپارد، اتفاقات خوبی میافتد. مثلاً وقتی یک کارخانه دولتی به بخش خصوصی واگذار میشود، مدیران خصوصی برای اینکه سود بیشتری کسب کنند، هزینهها را کاهش میدهند و بهرهوری را بالا میبرند. این یعنی با هزینه کمتر، محصول بیشتری تولید میکنند.
نمونه واقعی این موضوع را در صنعت خودروسازی میبینیم. کارخانههای خصوصی سعی دارند هزینههایشان را کنترل کرده و محصول باکیفیتتر تولید کنند تا مشتری بیشتری بگیرند. اما در بخش دولتی، چون رقابتی وجود ندارد، این انگیزه کمتر است. وقتی شرکتهای دولتی به بخش خصوصی واگذار میشوند، هم کیفیت بالا میرود و هم قیمتها منطقیتر میشود.
برخورد با احتکار
احتکار یعنی انبار کردن کالاها و نفروختن آنها به امید گرانتر شدن. برخی افراد سودجو کالاها را از بازار جمع میکنند و منتظر میمانند تا قیمتها بالا برود. با این کار، مردم به کالاها دسترسی ندارند و قیمتها بالا میرود.
مثلاً فرض کنید فردی مقدار زیادی برنج را میخرد و در انبار نگه میدارد. وقتی برنج در بازار کم باشد، قیمتها بالا میرود و این فرد برنجها را با قیمت بالاتر میفروشد. اگر دولت با این افراد برخورد کند و کالاها را وارد بازار کند، قیمتها پایین میآید.
حمایت از صادرات
صادرات یعنی فروش کالاهای داخلی به کشورهای دیگر. وقتی ما کالا صادر میکنیم، در عوض دلار میگیریم. برای مثال، وقتی یک شرکت ایرانی فرش یا پسته به کشورهای دیگر میفروشد، دلار وارد کشور میشود و این به تقویت ارزش پول ملی کمک میکند.
دولت میتواند به شرکتهایی که صادرات انجام میدهند کمک کند. مثلاً به آنها وام بدهد یا مالیاتشان را کم کند. وقتی صادرات زیاد باشد، درآمد ارزی کشور بالا میرود و این موضوع به کنترل قیمت دلار و در نتیجه کنترل تورم کمک میکند.
توسعه فروشگاههای زنجیرهای
فروشگاههای زنجیرهای با خرید مستقیم از تولیدکننده و خرید به مقدار زیاد، میتوانند کالاها را ارزانتر بخرند. وقتی یک فروشگاه زنجیرهای مثلاً 100 هزار بسته ماکارونی را یکجا میخرد، قیمت هر بسته برایش ارزانتر تمام میشود و میتواند با قیمت کمتری به مردم بفروشد.
در این فروشگاهها خبری از دلال و واسطه نیست. برای مثال، وقتی یک مغازه کوچک میخواهد روغن بفروشد، باید از چند واسطه بخرد و هر کدام سودی روی قیمت میکشند. اما فروشگاه زنجیرهای مستقیم از کارخانه میخرد و همین کمک میکند که قیمتها پایینتر باشد.
کنترل نقدینگی
نقدینگی یعنی مجموع پولی که در دست مردم و در حسابهای بانکی وجود دارد. وقتی دولت پول زیادی چاپ میکند، حجم نقدینگی بالا میرود. برای همین دولت باید مراقب باشد پول بیرویه چاپ نکند. به جای آن باید تولید را افزایش دهد. در این حالت قیمتها متعادل میماند و تورم کنترل میشود.
جمعبندی
پدیده تورم یکی از پیچیدهترین چالشهای اقتصادی است که زندگی روزانه مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. این پدیده که همان افزایش مداوم قیمتهاست، از عوامل مختلفی مانند افزایش نقدینگی، کسری بودجه دولت، فشار هزینه و تقاضا سرچشمه میگیرد. البته، با راهکارهایی مانند کنترل قیمتهای دولتی، فعالسازی بورس، حمایت از بخش خصوصی و توسعه فروشگاههای زنجیرهای میتوان تا حدی اثرات منفی تورم را کنترل کرد.
سوالات متداول
علت تورم چیست؟
تورم به دلیل عدم تناسب بین حجم پول در گردش و میزان کالا و خدمات در جامعه به وجود میآید. به زبان سادهتر، وقتی پول زیادی در جامعه باشد اما به همان اندازه کالا و خدمات وجود نداشته باشد، قیمتها بالا میرود. این افزایش پول در جامعه معمولاً به دلیل چاپ پول توسط دولت، کسری بودجه و تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد اتفاق میافتد.
نرخ تورم چیست؟
نرخ تورم عددی است که نشان میدهد قیمتها نسبت به یک دوره مشخص چقدر افزایش پیدا کردهاند. این عدد به ما میگوید قدرت خرید پولمان چقدر کم شده است. مثلاً وقتی میگویند نرخ تورم 40 درصد است، یعنی کالایی که پارسال 100 هزار تومان بوده، امسال 140 هزار تومان شده است.
آیا همه کالاها در دوره تورم به یک اندازه گران میشوند؟
خیر، در دوران تورم قیمت کالاها و خدمات مختلف به نسبتهای متفاوتی افزایش پیدا میکند. برای مثال، در یک دوره تورمی 40 درصدی، ممکن است قیمت مسکن 50 درصد، مواد غذایی 30 درصد و هزینه حمل و نقل 20 درصد افزایش پیدا کند.
تفاوت تورم خزنده با ابرتورم چیست؟
تورم خزنده افزایش آرام و کنترلشده قیمتها (حدود 2 تا 3 درصد در سال) است که در کشورهای پیشرفته رخ میدهد و حتی میتواند برای اقتصاد مفید باشد. اما ابرتورم افزایش شدید و خارج از کنترل قیمتها (بیش از 50 درصد در ماه) است که اقتصاد را دچار بحران میکند و ارزش پول ملی را به شدت کاهش میدهد.
چرا افزایش نقدینگی باعث تورم میشود؟
وقتی حجم پول در جامعه زیاد میشود اما میزان کالا و خدمات به همان نسبت افزایش پیدا نمیکند، قیمتها بالا میرود.
انتظارات تورمی چگونه به افزایش قیمتها دامن میزند؟
انتظارات تورمی یعنی پیشبینی مردم از افزایش قیمتها در آینده. وقتی مردم فکر میکنند قیمتها بالا خواهد رفت، برای خرید عجله میکنند و همین هجوم برای خرید باعث میشود فروشندهها قیمتها را بالا ببرند.